همیشه پاکیزه است. وقتی بطری پلاستیکی یا کیسه های پلاستیکی را به مغازه برگردانید، وقتی زنبیل یا ساک دارید و کیسه پلاستیکی نمی خواهید؛
وقتی به اینها فکر می کنید و پاکیزگی روستا دغدغه شما است؛
فروشگاه آقای اسداللهی به یادتان خواهد آمد. حالا دیگر مهمانانی می آیند و از رفتار ایشان می آموزند. این دستنوشته مهمانی از کشور آلمان است؛ وقتی دیدند این نوشته را که:
«با مصرف کمتر یک کیسه پلاستیکی در روز، روستای پاکیزه تری خواهیم داشت.»
نوشتند همین جمله را به زبان خود.
و ما صدایی شنیدیم از ژرفنای دریای شمال، از زبان ماهی ها و یک فک. صدایی ضعیف به خاطر هیاهوی ماشین ها و شلوغی موتورها؛
اما سرانجام شنیدیم
و ما فکر کردیم ایکاش دریا را سطل زباله بزرگ نبینیم. ایکاش نریزیم و برداریم. ایکاش کالاهای با بسته بندی پلاستیکی، به ویژه آنها را که لازم نداریم، نخریم. پندار روزی که موجوداتی از کره ای دیگر، به جای باران بر سرمان آشغال بریزند از آسمان، غم انگیز است. کاری که ما، موجودات خاکی، برای موجودات آبی همین کره می کنیم. می کشیم طبیعت را و آنگاه میخواهیم مهربانی طبیعت را. ما بیراهه ها رفته و می رویم.