میگوید در قدیم خطوط تصویری بوده است. یادگارهایی که از سفالها و کالاهای دستساز سومریها یا ایلامیها و دیگر اقوام بر جای مانده همینگونه است. شبیه به نقش حیوانات یا نماد درخت که بر روی چادرشب وجود دارد روی سفالهای اقوام هخامنشی هم دیده میشود.
در قاسمآباد روی چادر شبها به صورت نقش برجسته کار میشود. گل دریایی یا قالیگل از جمله این نقشها است. نگاه که میکنیم ناخودآگاه شکلش ما را به همان نقشینههای چندین هزار سال پیش سیر میدهد.
خانم آسیه صادقی در مغازهای کوچک کار میکند. پاچال یا همان دستگاه بافت چادرشب در کنجی قرار دارد. کالاهای بافته شده در ویترین است.
میگوید انگلیسیها و آلمانیها وقتی اجناس ما نظیر فرش و چادر شب را میبینند میگویند خیلی قشنگ است اما بردنی نیست؛ یعنی ابعاد بزرگی دارند. خانم صادقی برشی از چادر شب را در جا موبایلی، کیف مدرسه، جا مدادی، انواع عروسکها، کوله پشتی، کوسن، رو میزیهای عسلی و هر چیزی که در خانه مصرف میشود بهکار برده است. من که میگویم دیدنی است.
پرده پنجره ها رو به خیابان، چادر شب شده است. نقش ها موج می خورد از باد و اریب ماه. رعنای خوش خیال، شانه بر گیسو، می تازاند اسبی از بلندی های اشکورات به میش سره دشت. همه شول کشان، مبهوت این نقش ها و نغمه ها
ورودی قاسم آباد پرچمی افراشته است با نقوشی از هزاران سال و چلچراغی چله نشین از دیوارهایی که زمانی زیگالی بوده اند. لباس خواخوران و براران همه چادرشب شده است.
توتستان است و کرم های گشنه تر از همیشه ابریشم. چله کشی ابریشم، رویایی بود که عیان شد تا تلنبار و کندوج چه شود.
خیال آغاز پدیده است. …تا بر خیال نمانیم و بیاغازیم.
از برای حق صحبت سالها. شمه ای واگو از آن خوش حالا
تا زمین و آسمان خندان شود. عقل و روح و دیده صد چندان شود