وسواس مهمانی در گیله بوم برای شستن و تمیز کردن ماشینش سبب شد تا این داستان از قول یکی از مهمانانمان نوشته شود:
تا به حال، درختی را شستشو داده اید؟ مثل گربه یا سگ یا هر حیوان دیگری آنرا نوازش کرده اید؟ خوراک خوب برایش گذاشته اید؟
می گفت از کودکی آرزو داشت ماشین سواری کند. تمام دغدغه اش این بود که ماشینی داشته باشد. به ماشین که رسید مدتی بعد آرزو داشت راننده تریلر شود. شد و مشغول حمل کانتینر شد. آنقدر که تریلر را بزک میکرد و آرایش و آذین، به خودش توجهی نداشت. مدتی گذشت تا که بعد دلش برای خانواده تنگ شد. تریلر را فروخت و دوباره ماشین گرفت.
حالا مدتهاست ماشین را هم فروخته و اغلب پیاده روی میکند. می گوید کاش از آغاز، عشق درخت بودم. اگر هر کس از ما، آنقدر که به نظافت و سلامت خودروها که دودزا و آلوده کننده هستند اهمیت میدهیم، به سلامتی یک درخت پابند بودیم اکنون آب و هوای اقلیم ها بسیار متفاوت بود. راستی برای جلوگیری از تغییر اقلیم چه کرده اید؟