حالا دیگر مسعود را با این عنوان می شناسیم. دوچرخه سواری مازندرانی که روز دوم اقامت در گیله بوم پرسید:
-اگه کاری دارید بگید.
ما هم گفتیم بله، باید چاه عمیقی برای مخزن جمع آوری آب باران بکنیم. مشغول شد با همرکابش و مهمانی از پرتقال، که پیشتر داستانکش را نوشتیم.
مسعود حالا در آلمان تحصیل میکند. مهندسی خانه های سبز. دوباره پیش ما آمد. پنجاه نهال چندساله برگ نو و کاج خمره ای از گیله بوم درآوردیم و به وی هدیه کردیم تا راهی مازندران کنیم و در باغ خود بکارند. این درختان، لانه پرندگان خواهند شد.
مسعود عزیز، خانه های سبز را با درختکاری آغاز کرده است و برای زیباتر کردن آشیانه ها، نهالهایی زینتی نیز از همسایه مهربانمان، خاله فاطمه و آقا مهدی خرید.
درود بر مسعود و همه سبزاندیشان
که مازندران شهر ما یاد باد
بر و بومش همواره آباد باد