درست در 20 متری گیله بوم از یکطرف به جاده شنی روستا و از طرفی به شالیزارها منتهی میشود. دور تا دور آن رویش جنگلی است.
مسابقه بین روستاها و شهرها تماشاچیانی پرو پا قرص دارد. محلی ها هر کدام تفسیری میکنند. گاه به کار داور قضاوت میکنند و گاه پکی به سیگار، شاید جوانی خود را طلب میکنند یا بهترین بازیکن را رصد میکنند.
کاربریهای جذابتر هم دارد. محلی سرسبز و تمیز برای عروسی. حکیم و دیگر خوانندگان زیر مکانی که با داربست سرپوشیده میشود میخوانند. خانمها با لباس قاسم آبادی، رقص خود را که سیمایی از نحوه کشت و کارشان در شالیزار است نمایش میدهند. همه میتوانند میهمان باشند. چقدر خوبست که تالاری مثل شهرها برای این مراسم وجود ندارد.
همراه با این عروسی ها برخی نیز کشتی گیلهمردی برگزار میکنند. پهلوانها جمع میشوند. مردم را در جشنواره کشتی گیله مردی پرشور و حالتر دیدهام. رسم نیکویی است که از پهلوانان قدیم نیز یادی میکنند. ناخودآگاه چهره خندان جهان پهلوان تختی به چشمم می آید؛ خاصه آنکه باشگاهی به همین نام در قاسم آباد است.
زمین فوتبال ماوای طناب کشی و لافند بازی نیز میشود. طریقی که هنرمندانی از روی طناب راه میروند با چوب درازی که برای تعادل در دست نگه میدارند.
کندوهای زنبوری در کنار این زمین هستند. دست آخر این گاوها و گوسالهها هستند که وظیفه کوتاه کردن علفها را به خوبی انجام میدهند.