اینقدر مسافران گفتند تا تسلیم شدیم. توری را برای اردک و جوجه های آقای قدرتی خریده بودیم که نصیبشان نشد. حالا مشغول شده ام با تمام چیزهایی که در اختیارم هست.
کَفِش را از پانل های پلاستیکی، چارچوبش را با چوب توسکا، لولایش را با میخ و حلبی و قفلش را با زهواری درست کردم.
از هفت جوجه ای که خریدیم یکیشان مرد و دوتا نصیب گربه شد و حالا دو بچه خروس مشکی و حنایی و دو اردک مشکی و بور در قفس هستند.
اردکها به خوبی حلزونها (حلزون یا راب: به گویش گیلکی) را می خورند و همین، انگیزه را برای نگهداریشان بیشتر کرده است.