به بهانه روز جهانی تالابها World Wetlands Dayکه سالانه در تاریخ سیزدهم بهمن ماه برابر با دوم فوریه برگزار میشود. این روز در در سال ۱۹۷۱ در شهر رامسر ثبت جهانی شد.
اسکندر فیروز سازمان حفاظت محیط زیست را در سال 1350 تاسیس کرد. مناصب بین المللی او چشم گیر، بی سابقه و اکنون دور از دسترس مقامات ایرانی است. ایده پرداز و برگزار کننده کنوانسیون رامسر برای حفاظت از تالابها بود. پیشرو در مقابله با گسترش بیابان و برگزار کننده کنفرانس بین المللی بیابان زدایی و عضو هیات امنای صندوق جهانی حفاظت از حیات وحش بود.
دو کتاب مهم او به نام “حیات وحش ایران” و “خاطرات” نوعی جمع بندی است از آنچه هست و آنچه کرد. در کتاب “حیات وحش ایران” مینویسد وضع حیات وحش ایران از اوایل دهه 1350 چشمگیر بود و کثرت حیوانات در تعدادی از مناطق حتی با اوج آن در زمانهای گذشته برابری داشت. در کتاب “نخجیرداری” حتی از این هم فراتر رفته و نوشته بود:
“ثمربخشترین جنبه برنامههای حفاظت از حیات وحش آنست که جمعیت حیوانات وحشی در ایران اکنون به سطحی رسیده است که صدور تعداد قابل ملاحظهای از انواع مختلف وحوش را به کشورهایی که در آنها این نوع جانوران نابود شده اند میسر می سازد. ایران برای بسیاری از ممالک، یک ذخیره و منبع حیات وحش شده است و تا به حال به درخواست چندین کشور، انواع گوناگونی از وحوش را برای احیا و تکثیر نسل در ممالک مزبور صادر کرده است.”
حالا از بختگان و ارومیه که حرف میزند بغض میکند. چند لحظه سکوت میکند. اما وقتی از تلاش گروههای داوطلب برای نجات یوز و خرس و پلنگ میگوید باز چشمانش خیس میشود. با امیدی که از پیرمردی سالخورده بعید است میگوید شما جوانها حق ندارید ناامید شوید. فرازهایی از سخنان اخیر وی را با هم بخوانیم:
“قاطعیت در اجرای قوانین محیط زیست وجود ندارد. یا برایشان مهم نیست یا میترسند یا فکر میکنند نیروی لازم را ندارند؛ اما چه فرقی دارد نیرویی که ما داشتیم با نیرویی که اینها دارند. ما نیرو و تجهیزات بیشتری نداشتیم اما یک فرق اساسی بود. نیروهای ما حتی در دورافتاده ترین نقاط کشور عرق زیادی به کارشان داشتند؛ دستورات را اجرا میکردند اما آیا پرسنل کنونی هم چنین علاقهای دارند؟ چیز دیگری هم بود، کارمندان ما را دوست داشتند چون میدانستند ما تا آخر حامی آنها هستیم اما حالا چطور؟”
“گاهی اوقات وقتی به دریاچه ارومیه فکر میکنم خوابم نمی برد. نه جنگل و مرتعی باقی مانده، نه تالاب سالمی چه رسد به جانوران. بزرگترین دریاچه های ما، ارومیه، بختگان و هامون هر سه خشک هستند و این برای من غیرقابل قبول است. ما اینها را اینطور تحویل شما ندادیم. در تلاش بودم جاده گلستان را از پارک خارج کنم و موافقت آنرا سال 1356 از دولت گرفته بودم که دیگر از سازمان رفتم. این جاده هنوز هم داخل پارک ملی گلستان است. واقعا برای من جای سئوال است که چرا سازمان جلوی این همه تخریب را نگرفته است. الان خانم ابتکار میگوید سد گتوند باید خراب شود؛ ساخت این سد زمان ریاست جمهوری آقای خاتمی و ریاست همین خانم بر سازمان شروع شد. چرا آنزمان جلوی اینکار را نگرفتند؟” چرا؟
منبع: نشریه دانشنامه: مهرماه 94