12 شهریورماه است، هوا هنوز گرم است و خیال خنک شدن ندارد. مصرف آب بیشتر شده است. زمزمه های حفر چاه عمیق برای پرورش گل و گیاه در قاسم آباد شنیده می شود. برخی که از قبل به اشتباه چاه عمیق داشته اند اکنون از کم آبی این چاه ها، نالانند.
اما چاه عمیق با گیلان چه خواهد کرد؟ آیا همانند نقاط مرکزی که دهستانها، بی برنامه و آینده نگری شروع به حفر کردند و سطح آبهای زیرزمینی را پایین کشاندند، گیلان هم به تدریج خالی از روستا خواهد شد؟
به طور میانگین سالانه ۵۷۰ روستا در ایران خالی از سکنه می شوند و روی به شهرها می آورند. قصدمان تحلیل این فاجعه نیست؛ فاش کردن این فاجعه پنهان است که کم شدن سطح آبهای زیر زمینی، وسعت زیادی از جنگلها را خشک خواهد کرد. جنگل که رفت، دامها هم می روند بعد نوبت آدمهاست. بیراهه نیست بگوییم فرهنگ و تاریخ هم محو خواهد شد. این شرایط قبلا در کشورهایی چون هاییتی تجربه شده است. جنگلستانی که اکنون دیگر نیست و زمینها فقیر و بایرتر شده اند.
چونکه گل رفت و گلستان درگذشت نشنوی زان پس ز گیلان سرگذشت
این بیت از مولانا است. گیلان به جای بلبل نشسته است. اکنون نغمه دارد اما بعد از رفتن جنگل، خواهد مرد.
دریغ است گیلان که ویران شود کنام بیابان و خشکی شود
این بیت از ابوالقاسم فردوسی است. گیلان جای ایران نشسته است چون عنوان داستانک است. بیابان و خشکی جایگزین پلنگان و شیران شده. دلیلش اینکه بسیار خطرناکتر از این دو حیوان است.