پانزده آذر 93: گیله بوم یکساله شد

یکساعت قبل از ورود نخستین میهمانها از گروه هورام به سرپرستی میلاد محسنی کار ما هم تمام شده بود. کابینت‌های آشپزخانه افتتاح موقت شد. سه ساعت قبل، یخچال به‌کار افتاد. شب قبل سقف دستشویی تمام شد و سردر چوبی دروازه که با شاخه‌های هرس شده و دسته شده انجیر بود.
لمه‌ها به خاطر نمای پرسپکتیو پنجره‌ها نیاز به شابلن کاری داشت. وقت‌گیر بود. مهین می‌برید. لمه‌ها کم آمده بود. می‌خواندم در لباس کار.
این آخری آقای میرزایی هم آمده بود. تلفنی گفته بودم ملاقات برای روزی دیگر. انکار از من و اصرار از او که نه! من زیاد وقتتان را نمی‌گیرم. نهاری خوردیم و پیشنهادهای فراوان شنیدیم. گفتم میروم حمام؛ اگر ندیدمتان خدانگهدار! نمی‌رفت.
مسعود کلاه بافتنی به سر مشغول نجاری بود. ترگل با ته‌مانده‌های موجود از مواد غذایی روی پیک نیک مشغول پخت. شیوا همچنان مستندساز و کمک در همه کار. پیشتاز در نقاشی‌ در و دیوار
سرویس حمام را شب پیش افتتاح کردم. عجب لذتی داشت. همین سه هفته پیش بود که با صمد لوله فاضلاب را جا زدیم. قیر گونی شد و کاشی کاری و سرامیک.
روز پیش هادی دوست مسعود و طراح فضای سبز هم آمده بود. متعجب بود از روند کارها. رنگ آجرهای تیغه آشپزخانه را که از نظرمان مطلوب نبود تحسین کرد. همان حکمی شد بر هنر نقاش که صمد بود و رنگساز که مهین.
ظرف‌هایی از خاله فاطی همسایه مهربانمان قرض گرفتیم. غذای میهمانان را ترگل با دستپخت مادر مهران تهیه کرد.
جلسه‌ای برای هماهنگی قبل از ورود میهمانان. گم شده بودیم در صدای بازی “رد کن بره” همگی خسته نباشیم.

You may also like...

Just send a message to +98-919-639-61-85 on WhatsApp

Or send an email to gileboom@gmail.com